یا مهدی بگو
یا مهدی بگو
ای صاحب مهر و محبت
ای پرچمدار عدالت
ای از نظر ها گشته نهان
درد دل هایت را بگو
که کوه میشکند
چرا نمی آیی؟
راز سر به مهر نیامدنت را بگو!
جمعه ها هم دلشان می گیرد
چون زمان دلتنگ آمدنت ست
بگو مهدی بگو
یا صاحب ادرکنی بگو
//حسام//آدم برفی//
از برای خودم قایقی ساخته ام
که پشت هیچ شهری نمی رود
قایقم بر سوار موج ها
تا آسمان میرود
کودکی یتیم
بنده نوازی میکنند
خدا
که یار بی پناهان ست
علی علی گویم
که یاور یتیمان ست
دلمان هوای تو دارد یا علی
کوچه ها دلتنگ قدمهایت ست
مولا بیا که دل هوادارتو است
آدم برفی//ح.ا.ش//
درد دندان ودندان کشیدن ها
آن یکی در پی نقطه گذاشتن ها
کاشتن نگین گران بر دندان ها
این یکی قلب درد از این دردها
آن یکی رقصان و نیش خنده کنان
میکند دلبری با تکه آهن ها
دندان طلا شده است
مدال
شده است حک بر روی آهن ها
این یکی میکند شکفه که چه کنم چه کنم
آن یکی در سرور و آواز و رقص ها
//آدم برفی//
کاخ نشین ها را ببین
چه از شیشه های آن ماشین ها
نگاه نمی کنند به کوخ نشین ها
برتری زپول می بینند
آه اشک دیده ی این یتیم ها
میوه ها و غذاها در سطل آشغال
مانده است سفره های بی نان
از برای ته مانده ها
مردی خسته در پی جستجو
میشود نصیبش
ته مانده ی لقمه ای از سیرها
//آدم برفی//ح.ا.ش//
نیمه های شب
صدای پای خسته
در راهی دور
اشک ها روان
جاده ای به سوی نور
کاروان
و پرچمی بر افراشته
با گام های محکم
به سوی نور
//آدم برفی//ح.ا.ش//