سفارش تبلیغ
صبا ویژن


نوشته شده در  یکشنبه 92/7/21ساعت  11:43 عصر  توسط حسام الدین شفیعیان 
  نظرات دیگران()

 

بنام خداوند بخشنده و مهربان

زندگینامه

زنده یاد استاد محمد جواد شفیعیان در تاریخ مهرماه سال 1329 در شهر مشهد دیده به جهان گشود.و از سنین نوجوانی با علاقه به مطالعه گوهر علم و دانش را در خود بارور ساخته تا اینکه در سنین 18..19 سالگی در یکی از روزنامه های شهر مشهد قلم به دست می گیرد و مینویسد تا در این عرصه هم فعالیت کند و هم کار کند او پدر خود را در سنین جوانی از دست میدهد.کربلایی اصغر پدر استاد در هنگام نماز صبح در کنار حوض در حال گرفتن وضو سکته میکند و از این عالم فانی به عالم والاتر اوج میگیرد.محمد جواد در دانشگاه با استادی آشنا میشود که راه جدید و پرباری را برای او میگشاید استاد دکتر علی شریعتی که محمد جواد را به عنوان همرزم در عرصه ی علم و دانش و دوستی بر میگزیند و در کنار یکدیگر مدتی را به راه متعالی کسب و انتقال علم و دانش و راه شریعت میگذراند تا اینکه محمد جواد در دانشکده ی الهیات در رشته ی ادبیات با مدرک لیسانس در سال 1354 فارغ التحصیل گردیده وبه خدمت  سربازی میرود .و در رسته ی دینی  با درجه افسری مشغول به خدمت میشود.و بعد از خدمت سربازی دوباره به عرصه ی علم و دانش برگشته و به استخدام  اموزش و پرورش در امده و مشغول تدریس میشود.

و بعد از خدمت سربازی دوباره به عرصه ی علم و دانش برگشته و به استخدام  اموزش و پرورش در امده و مشغول تدریس میشود.و از دوران قبل از سربازی با حضور در جلسات استاد تقی شریعتی و دکتر علی شریعتی و مطالعات دینی از سنین نوجوانی و کار در روزنامه و قلم نگاری در صفحات از سال 1352شروع به سخنرانی و سخنوری در جلسات مذهبی میکند و کم کم به عنوان سخنوری قابل در سطح شهر مشهد شناخته میشود و هر شب در مجالس مختلف مذهبی و فرهنگی سخنرانی میکند.

محمد جواد شفیعیان با چاپ کتابهای مذهبی و سخنوری های اسلامی قبل از انقلاب اسلامی در محافل عمومی و خصوصی و مطالعات فراوان و همسنگری و دوستان ارزشی و انقلابی ای همچون مقام معظم رهبری و دوستان دیگری همچون دکتر شریعتی و استاد تقی شریعتی و هادی خامنه ای و.........سخنرانی های متفاوت در زمینه های روشنگری و تفسیر قرآن و نهج البلاغه  شاگردان زیادی را تربیت اسلامی ارزشی نمود.در کنار سخنوری با نوشتن کتابهای گوناگون اسلامی و آخرین کتاب یعنی تفسیر قرآن استاد که دست اجل این فرصت را از ایشان گرفتتا آن را به چاپ برساند..در زمینه ی شعر مثنوی از ادم تا خاتم که گوشه ای از ان در وبلاگ است را سروده اند.کتابهایی که به فاصله ی سالهای 54 تا سال 1360-61 و..نگاشته است.و بعد از ان هم در امور تعلیم و تربیت و همچنین در جلسات مذهبی هممچنان به ترویج و اموختن و امور مذهبی تا پایان عمرش که بعد از شش ماه صبر و استقامت در برابر بیماری سرطان(مغز/به عالم برتر پر گشود و زمین را برای همیشه ترک کرد .او علی وار زیست و همیشه در راه تبلیغ اسلام و دین بود. روحش شاد و یادش گرامی باد.


نوشته شده در  یکشنبه 92/7/21ساعت  1:49 صبح  توسط حسام الدین شفیعیان 
  نظرات دیگران()

 

روش سیاسی حکومت در نگاه علی(ع)

 

خطبه ی شماره ی 41

 

که در آن از فریبکاری /حکومتگران نسبت به مردم/باز می دارد و هشدار می دهد ای مردم!وفا همزاد و همریشه ی راستی است

 

..من سپری محکم تر و نگاهدارنده تر از وفا نمی شناسم.کسی که از چگونگی بازگشت خویش آگاه است..نیرنگ نمی زند.

 

در روزگاری بسر می بریم که اکثریت مردم فریبکاری و سیاست بازی را هوشمندی /زیرکی/تلقی می کنند..و ناآگاهان بی شناخت /ساده اندیشان/این تزویرگری مکاران را به حسن سیاست تعبیر می کنند.خدا این مکاران را بکشد!/از این فریبکاری ها/چه طرفی می بندند؟!کسی که به روشنی تحولات و دگرگونیهای امور را می بیند..با وجود اینکه

 

راه حیله گری را می داند اما فرامین و هشدارهای خدا /پای بند به اصول خدایی/مانع او /از اتخاذ شیوه های غیر اصولی/می گردند.پس با وجود اینکه راه حیله و فریب را دیده و می داند.و در

 

عین حال قدرت عمل آنرا هم دارد..این راه را رها کرده..بنابر این در این هنگام است که..فرصت طلبان-آنها که هیچ باکی از خیانت در دین ندارند-فرصت را غنیمت شمرده و از هیچ جنایت و خیانتی

 

کوتاهی نمی کنند.

 

.........................................................................................................................................

 

روش اقتصادی حکومت در نگاه علی(ع)

 

هنگامی که او را مورد انتقاد و سرزنش شدید قرار دادند که چرا بدون در نظر گرفتن امتیاز سابقه و شرف افراد بیت المال را برپایه ی مساوات میان مردم تقسیم می کند؟!

 

آیا میخواهید مرا وادار کنید که با ستم کردن در حق این مردمی..که بر آنان حکومت می کنم../از انحصارگران امتیاز طلب/برای خودم پشتیبان

 

و حامی درست کنم؟!به خدا قسم..تا روزگار می گردد..و تا ستاره ای در آسمان ..آهنگ ستاره ای دیگر را می کند..هرگز چنین نخواهم کرد.حتی اگر این مال..مال خودم هم بود..

 

بی تردید آنرا میان مردم مساوی تقسیم می کردم..تا چه رسد به اینکه کل مال..مال خداست/خدا-مالکی/سپس گفت..

 

هشیار باشید..پرداخت مال در غیر موضع حق آن..نابجا و اسراف است این کار صاحبش را در دنیا بلند می کند..در آخرت پائینش می آورد..در بین مردم..محترمش

 

می کند..و نزد خدا پست و خوارش می سازدهیچ فردی ..مالش را در غیر موضع حق صرف نکرد..و به غیر مستحق آن نداد ..مگر اینکه خداوند..زبان

 

تشکر آنان را بر او بست..و دوستی شان بنفع شخص دیگری تمام شد.پس اگر روزی چنین کسی زیر پایش خالی شود /از مسند قدرت بزیر افتد/و بیاری همان اشخاص که به آنها بناحق از بیت

 

المال بخشیده/محتاج شود..آنها بدترین یار و سرزنش-کننده ترین دوست خواهند بود

 


نوشته شده در  یکشنبه 92/7/21ساعت  1:32 صبح  توسط حسام الدین شفیعیان 
  نظرات دیگران()

 

نامه های علی به استانداران و فرمانداران

نامه ی امام علی به قثم بن عباس فرماندارش در مکه

 

1

حج را برای مردمان بر پادار..روزهای خدا//فراز های تاریخ//را بیادشان آر.

و صبح و شام //همیشه//بخاطر آنها ..کنارشان بنشین.

و داد هر داد خواهی را بده.و داوری کن.

نادانان را آگاهی بخش.

و با آگاهان همصحبت شو!

در ارتباط با مردم.

جز گفتگوی مستقیمت با آنها-سفیری. و جز دیدار حضوری و بلاواسطه ات-دربانی.در کار نباشد.

مباد!که از نیازداران درخواست کننده.روی پنهان سازی.

که اگر آنان را در اولین باری که.نزدت .راه جسته اند.برانی.

بعد از آنکه کارها بگذرد.ستوده و مورد قبول نخواهی بود.

2

در آنچه از مال الله که در دست تو در جمع می شود-دقت کن.

تا آنرا به خانواده های محتاج گرسنه و نیازمند که دچار فقر شدید و نیاز فوری هستند و در قلمروی تو اند-تقسیم کنی.

و اگر چیزی باقی ماند-بسوی من فرست.تا-آنرا به کسانی که نزد ما هستند تقسیم کنیم.

مردم مکه را فرمان ده-که از ساکنین (زائرین)کرایه نگیرند!

چرا که خدای پاک می گوید-عاکف و بادی در مکه مساویند.

عاکف به مقیم در مکه می گویند.

و بادی همان حج گذار رهگذر غیر بومی است.

خدا بانجام آنچه دوست می دارد-موفقمان دارد.

و السلام 

…………………………………………………………………………………………….

نامه امام علی به یکی از فرماندارانش

تو از جمله کسانی هستی که پشتگرمی ام.برای برپایی دین-به انهاست.از انها که به یاریشان جنایتکاران متکبر را قلع و قمع می کنم //در هم می شکنم//و رخنه گاه مرز پر مخافت را در برابر دشمن سد می نمایم.

2

پس در انچه بنظرت بسیار مهم و سنگین می اید از خدا یاری طلب.

و سختگیری را با نرمی بیامیز.

و انجا که شایسته ی مدارااست.مهربانی و مدارا کن.

و انجا که جز با شدت عمل کار پیش نمی رود شدت عمل را در پیش گیر.

و در عین حال برای مردم خاکسارانه پر و بالت را بگستران.

و نسبت به انها گشاده رو باش و پناهشان ده.

و در نظر و التفات و اشاره و یا رویاروی و نیز.در.درود گفتن به انها-مساوات را رعایت و اجرا کن تا توانمندی به بی عدالتی تو طمع نبندند و مستضعفین از عدالتت نا امید نشوند.

و السلام 

…………………………………………………………………………………………………………

نامه ی امام علی به عبدالله بن عباس

هنگامی که او را در بصره جانشین خود قرار داد

با سعه ی صدر با مردم بر خورد کن-چه وقتی که با انها دیدار می کنی-چه زمانی که به انها دستور می دهی!از عصبیت و خشم دورباش که-ان از خود بیگانه شدن شیطانی است.

و بدان! انچه تو را به خدا نزدیک می کند.از اتش به دور می دارد.

 و انچه از خدا دور می کند-به اتش نزدیک می کند.

نامه ی امام علی به اشعث بن قیس فرماندار آذربایجان

فرمانداریت  خوراک و شکار//وسیله ی چابیدن//برای تو نیست.

بلکه امانتی بر عهده و گردن تو است.

و در این مورد نسبت به مافوقت مسئولی.

2

با این قدرت –حق نداری خود سرانه و مستبدانه به مردم فرمان دهی. و تا فرمان محکم و روشنی نرسیده است به کارهای مهم اقدام نکن.

3

ثروتی که در چنگ //و اختیار//توست-از خدای بزرگ و گرامی است-و تو یکی از پاسداران و نگهبانان آنی-تا هنگامی که آنرا به من تسلیم کنی.امیدوارم.که من.بدترین فرمانروا و سر پرست تو نباشم.

و السلام

……………………………………………………………….

قسمتی از خطبه ی 96

امت ها و ملتهای دیگر شب را در شرایطی به صبح می رسانند که از ستم فرمانروایان خود ترس دارند.و من شب را در حالی به صبح می رسانم که از ستم رعیت خود و آنهایی که تحت فرمانم هستند ترس دارم.

.................................................................

قسمتی از خطبه ی 127

دو گروه در رابطه ی با من به هلاکت خواهند افتاد-دوست افراطی –که افراط کاریش-او را به باطل می برد و دشمنی که آگاهانه از حق من طفره می رود-کینه جویی اش او را به سوی باطل می راند.بهترین مردم در رابطه ی با من-خط میانه اند-که به آن متعهدند.

........................................................................

قسمتی از خطبه ی 174

ای مردم!

بخدا قسم-هرگز شما را به طاعتی بر نمی انگیزم-جز اینکه خودم پیش از شما به ان عمل کنم.

و شما از عصیانی نهی نمی کنم مگر انکه خودم قبل از شما از ارتکاب آن باز می ایستم.

.....................................................................

خطبه ی شماره ی 61

هنگامی که او را از کشته شدن غافلگیرانه //ترور//هشدار دادند خداوند سپری محکم برایم قرار داده است.پس آنگاه که روز مرگم فرا رسد-از من جدا گردد و تسلیمم کند.پس تنها در آن لحظه است که تیر به هدف می خورد و زخم اتیام نمی پذیرد

نوشته شده در  یکشنبه 92/7/21ساعت  1:29 صبح  توسط حسام الدین شفیعیان 
  نظرات دیگران()

از آدم تا خاتم

بشنو تاریخت ..حکایت می کند

از غم دوران شکایت می کند

کز نخستین دم..که آدم شد..پدید

قصه های تلخ و شیرین آفرید

بود آدم در بهشت..آرام و رام

می زدی گام همچو کبک خوشخرام

می وزید باد بهاران در برش

سایه های بید مجنون..بر سرش

زیر پایش..مخمل سبز چمن

پیش دستش..دسته های یاسمن

در کنارش چشمه های خوشگوار

در جوارش رشته های جویبار

بر فرازش طوطیان و بلبلان

از میان شاخساران..نغمه خوان

 

مر ملائک را خطاب آمد که من

خلق خواهم کرد خلقی این زمن

او خلیفه ی من بود اندر زمین

بر همه مخلوق من باشد مهین

پس ملائک ..جملگی گفتند ما

حمد می گوییم ترا اندر سما

او کند سفک دماء و هم فساد

پیش گیرد..شیوه ی کفر و عناد

گفت..رازی هست..اندر این هما

راز آنرا من بدانم ..نی شما

راست کردی قالبش را در زمان

پس دمید از روح خود ..در قلب آن

گفت..ملائک را که آنک اسجدوا

جملگی تان سجده برده پیش او

جملگی شان..سجده کرده..بی امان

غیر ابلیس..کو ابا کردی از آن

گفت..من از آتشم..او از لجن

خلقت او نیستی..برتر زمن

پس ابا کردی و استکبار او

ارزش خود را ..نمودی خوار او

او..بدیدی قالب آدم عیان

او ..ندیدی قلب  را در آن میان

او..گل آدم بدیدی..نی دلش

او تنش دیدی..ندیدی منزلش

او..تراب و طین و صلصالش بدید

او..نفخت فیه من روحی ندید

او..بدیدی پایگاه سافلین

او..ندیدی جایگاه عارفین

این گل خشک ترک خورده مبین

آن ((گل)) شاداب جان او ببین

او..بدیدی صورت قابیلیان

او..ندیدی سیرت هابیلیان

او..بدیدی کبر نمرود شمن

او..ندیدی آن خلیل بت شکن


نوشته شده در  یکشنبه 92/7/21ساعت  1:26 صبح  توسط حسام الدین شفیعیان 
  نظرات دیگران()

   1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
آخرین یادداشت در وبلاگhttp://028.parsiblog.com/خوش آمدید
هشت سال دفاع مقدس
جایزه ادبی فانوس
((گوناگون))
گوناگون
[عناوین آرشیوشده]